- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن اینکه خونم می کنی در دل به جامم باده کن
2 جز زمین را بهره ای نبود ز ابر نوبهار خاک ره شو خویش را پیوسته فیض آماده کن
3 همچو بوی گل که دارد در حریم گل وطن با وجود پایبندی خویش را آزاده کن
4 دستگیری پیشهٔ خود کن نیفتی تا ز پا هر کرابینی به خاک افتاده است استاده کن
5 آرزوها را مده ره در حریم خاطرات یعنی از نقش تمنا لوح دل را ساده کن
6 تا دگر بیرونت از میخانه نتوانند کرد خویش را جویا به جای خرقه رهن باده کن