- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساقیا چون گل شکفت از میْپرستی چاره نیست صورتی بیجان بود کو وقت گل میخواره نیست
2 نوعروس گل ز مهد غنچه میآید برون بالغ است آری ازین پس جای او گهواره نیست
3 این زمان کز خرمی صحرا بهشتآسا شدست خانه دوزخ گشت بر دل گر دلی از خاره نیست
4 بر جهان افکن نظر پس کج نشین و راست گو از خوشی و خرمی اندر خور نظاره نیست
5 عزم ثابت دار بر عیش و میی خواه آنچنانک چون حبابش بر سپهر آبگون سیاره نیست
6 وقت آن آمد که گوید چون کمال ابن یمین با پریرویی که چون او دلبری عیّاره نیست
7 در میان سرو و سوسن در ده آن رطل گران مجلس آزادگان را از گرانی چاره نیست