ساقیا می ده که از هشیاریم از امیرعلیشیر نوایی غزل 56

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

ساقیا می ده که از هشیاریم دیوانگی است

1 ساقیا می ده که از هشیاریم دیوانگی است میکند مجنون و ما را از تهی پیمانگی است

2 عاقبت بیگانه اند این آشنایان خرم آن کش طریق آشنایان جهان بیگانگی است

3 مرد آن نبود که آرد چار زن را در نکاح کز زن و زن سیرتان بستن نظر مردانگی است

4 ای دل ار ویران شدی از جور دوران غم مخور زانکه اندر راه عشق آبادی از ویرانگی است

5 هست زهد و عافیت افسانه وزین هم خوشم گه بکوی عشق در رسواییم افسانگی است

6 عرش پروازند رندان همایونفر ز عشق شیخ در خلوت فرو رفته چو مرغ خانگی است

7 خلق روشن چشم ازان شمع شبستان وصال در گداز و سوز ما را منصب پروانگی است

8 مست در کوی او فتادم کرده ترک خانمان در میان راه خواب سگ ز بی‌کاشانگی است

9 فانی آنانی که در عالم به هیچی قانعند نیست از عجز و زبونی بلکه از فرزانگی است

عکس نوشته
کامنت
comment