1 ساقیا بادهٔ صبوح بیار دانهٔ دام هر فتوح بیار
2 قبلهٔ ملت مسیح بده آفت توبهٔ نصوح بیار
3 هین که طوفان غم جهان بگرفت می همزاد عمر نوح بیار
4 وز پی نفی عقل و راحت روح راح صافی چو عقل و روح بیار
5 دلم از شعر انوری بگرفت ای پسر قول بوالفتوح بیار
1 دلم را انده جان میندارد چنان کاید جهانی میگذارد
2 حدیث عشق باز اندر فکندست دگر بارش همانا میبخارد
1 در همه مملکت مرا جانیست هر زمان پایبند جانانیست
2 در کنارم به جای دمسازی تا سحرگه ز دیده طوفانیست