-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صانعی کوزهای ز برف بساخت کرد پر آب و اندر آب انداخت
2 کوزۀ برف ناگه ازتب و تاب آب گشت و برآمد آب به آب
3 چیست اندر مَثَل همه عالم عدمی در میان بحر عدم
4 هرچه را پیش و پس عدم باشد بود و نابود او بهم باشد