-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
سلمان ساوجی - رحمه الله تعالی، وی شاعر فصیح و سخن گزار بلیغ است در سلاست عبارات و دقت اشارات بی نظیر افتاده است در جواب استادان قصاید دارد. ,
بعضی از اصل خوبتر و بعضی فروتر و بعضی برابر و وی را معانی خاصه بسیار است و بسیاری از معانی استادان را بتخصیص کمال اسماعیل، در اشعار خود ایراد کرده، و چون آن صورت خوبتر و اسلوب مرغوبتر واقع شده محل طعن و ملامت نیست. ,
3 معنی نیک بود شاهد پاکیزه بدن که به هر چند در او جامه دگرگون پوشند
4 کسوت عار بود باز پسین خلعت او گرنه در خوبیش از بیشتر افزون پوشند
5 هنر است آنکه کهن خرقه پشمین ز برش بدر آرند و در او اطلس و اکسون پوشند
و وی را دو کتاب مثنوی است: یکی جمشید و خورشید و در آن چندان تکلف کرده که آن را از چاشنی شاعری بیرون برده است و دیگر فراقنامه و آن کتابی بدیع و نظمی لطیف است، و غزلیات وی نیز بسیار است مطبوع و مصنوع، اما چون از چاشنی عشق و محبت که مقصود از غزل است خالی است طبع ارباب ذوق بر آن اقبال نمی نماید و از جمله مقطعات وی است این چند بیت: ,
7 کنار حرص دلا پر کجا توانی کرد تو از طمع که سه حرف میان تهی افتاد
8 عزیز من در درویشی و قناعت زن که خواری از طمع و عزت از قناعت زاد
9 اگر بلغزد پای توانگری سهل است سعادت سر درویشی و قناعت باد