- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شوری ز شراب خانه برخاست برخاست غریوی از چپ و راست
2 تا چشم بتم چه فتنه انگیخت؟ کز هر طرفی هزار غوغاست
3 تا جام لبش کدام می داد؟ کز جرعهاش هر که هست شیداست
4 ساقی، قدحی، که مست عشقم و آن باده هنوز در سر ماست
5 آن نعرهٔ شور همچنان هست وآن شیفتگی هنوز برجاست
6 کارم، که چو زلف توست در هم بیقامت تو نمیشود راست
7 مقصود تویی مرا ز هستی کز جام، غرض می مصفاست
8 آیینهٔ روی توست جانم عکس رخ تو درو هویداست
9 گل رنگ رخ تو دارد ، ارنه رنگ رخش از پی چه زیباست ؟
10 ور سرو نه قامت تو دیده است او را کشش از چه سوی بالاست؟
11 باغی است جهان، ز عکس رویت خرم دل آن که در تماشاست
12 در باغ همه رخ تو بیند از هر ورق گل، آن که بیناست
13 از عکس رخت دل عراقی گلزار و بهار و باغ و صحراست