بصلاح آمد از اوصاف خدای از قاسم انوار غزل 490

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

بصلاح آمد از اوصاف خدای ذوالمن

1 بصلاح آمد از اوصاف خدای ذوالمن نفس اماره آواره بیچاره من

2 دیده کز نور یقین روشن و صافی گردد غیر حق هیچ نبیند، نه بسر، نی بعلن

3 نفسی مست خدا باش و برون آی از خود تا میسر شود این جا دم توحید زدن

4 دل و جان را بخدای دل و جان باید داد تا بکی همچو زنان بر دل و جان لرزیدن؟

5 حق یقینست و خیالات جهان جمله گمان نتوان نور یقین را بگمان پوشیدن

6 هرچه در ساغر ما ریخت از آن نوشیدیم اگر از باده صافست وگر از دردی دن

7 هر که در دایره عشق تو آمد بنیاز واجبش گشت چو پرگار بسر گردیدن

8 بس محالست درین راه خطرناک، ای دل عشق ورزیدن و از بیم بلا ترسیدن

9 سالها قاسم بیچاره ز هجران بگریست نوبت وصل شد و تا با بد خندیدن

عکس نوشته
کامنت
comment