-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سحر زان شمع باشد تاب خورده که او شب باده در مهتاب خورده
2 دلم بی نغمه ذوق از می ندارد گل ما آب از دولاب خورده
3 بود پرورده ی سرگشتگی دل چو گوهر آب از گرداب خورده
4 ازان زاهد ندارد ذوق گلشن که دایم باده در محراب خورده
5 ز بی تابی گل این باغ گویی که آب از شبنم سیماب خورده
6 مخورمی چون تراغم در کمین است گران خیز است صید آب خورده
7 سلیم از می دلم خرم نگردد چه داند باده را، خوناب خورده