1 سحر کردم سوال از زلف دلبر که تو خوشبوتری یا مشک عنبر؟
2 بگفتا: «فایزا می رنجم از تو مرا با مشک می سازی برابر؟»
1 خروس عرش بی غوغاست امشب طلوع صبح ناپیداست امشب
2 سر فایز به بالین تو ای یار! نمی دانم چه واویلاست امشب
1 دل من همچو رستم در عتابست چو توران ملک سلم از او خرابست
2 رقیب گرسیوز و فایز سیاوش فرنگیس عشق و دل افراسیابست
1 اگر خواهی بسوزانی جهان را رخی بنما بیفشان گیسوان را
2 بت فایز اشارت کن به ابروت بکش تیغ و بکش پیر و جوان را