سحاب خامه من جز در خوشاب از حزین لاهیجی غزل 553

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

سحاب خامه من جز در خوشاب ندارد

1 سحاب خامه من جز در خوشاب ندارد سفینهٔ غزلم موجهٔ سراب ندارد

2 ز بیقراری هجران رسد نوید وصالم در امید بود دیده ای که خواب ندارد

3 ز پرده داری ابر نقاب شکوه ندارم کتان طاقت من تاب ماهتاب ندارد

4 گشوده است به راه نگه چو آینه آغوش گشاده رویی حسن تو آفتاب ندارد

5 کدام کار دل از برق جلوه تو برآید؟ چراغ عمرکسی اینقدر شتاب ندارد

6 عنان کشیده تر افغان کن ای جنون زده بلبل کدام گل به چمن پای در رکاب ندارد؟

7 همین قدر ز تو باید که دیده ای به کف آری کدام روزنه، راهی به آفتاب ندارد؟

8 بلند نشئه حزین ، ازکدام رطل گرانی؟ سیاه مستی کلک تو را شراب ندارد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر