-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساقی بیار بوسم کز می خمار دارم وز بحر هستی امشب میل کنار دارم
2 ناصح مده تو پندم کز عشق ناگزیرم مستم بکن تو ساقی کز عقل عار دارم
3 در آینه شهودم کی یار رخ نماید تا من زگرد هستی بر رو غبار دارم
4 تا شد زدست بیرون دامان آن نگارین عارض زخون دیده دایم نگار دارم
5 گر بر سرم ببارد سنگ جفا رقیبت چون آسیای زیرین پای استوار دارم
6 چوگان طره ات را گوئی زسر بسازم گوهر زبحر چشمت بهر نثار دارم
7 آشفته شد جهانی زین گفته پریشان آشفته تا که سودا با زلف یار دارم
8 گفتم که از سگانت بشمارم از عنایت گفتا که چون تو در خیل من صد هزار دارم
9 ساقی بزم وحدت شاهنشه ولایت کز بندگیش از جم در دهر عار دارم