- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساقی مهوش ار دهد جام شراب ناب را به که سپهر داردم ساغر آفتاب را
2 چند شوم به میکده بیخود و همدمان برند مست کشان کشان سوی خانه من خراب را
3 ساقی گلعذار من گر ز رخت عرق چکد عطر می مراست بس بر مفشان گلاب را
4 زهر فراق می کشم وه چه عذاب باشد این در ته دوزخ غمت چند کشم عذاب را
5 پیری و زهد و عافیت هر سه به وقت خود خوشند دار غنیمت این سه را عشق و می و شباب را
6 بسکه ببایدت کف حیف و ندامتت گزید فانی اگر ز کف نهی موسم گل شراب را