- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساقی بیا که موسم عیش آمد و طرب پرکن قدح که میگذرد فرصت عجب
2 مستم کن آنچنان که ندانم سر از قدم تا وار هم ز غصه دوران پر تعب
3 خواهی که حق شناس شوی خویشتن شناس عارف بخود نگشته شناسا نه به رب
4 خود را چنانچه بود بآدم عیان نمود انسان شدست دیده عالم ازین سبب
5 تا سنبل و بنفشه بگرد سمن دمید جانم میان ظلمت و نورست روز و شب
6 هر کو بفقر نسبت خود را درست کرد ننگ آیدش دگر که کند فخر برنسب
7 هر سو اسیریا چه طلب میکنی بیا چون یار با منست چه حاجت بدین طلب