- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساقی چو تو باشی، همه جا باده پرستان مطرب چو تو باشی، چه غم از نعره مستان؟
2 ای جان و جهان، وصف تو گفتن نتوانم زلف تو شب و روز رخت شمع شبستان
3 در کوی غمت با سر و سامان نتوان رفت صد جان بفدای تو، چه جای سر و سامان؟
4 جان طالب درد تو، زهی صفوت آدم! دل غرقه شوق تو، زهی ملک سلیمان!
5 هر چند غمت سوخت فراوان دل ما را دارد دل ازین قصه بسی شکر فراوان
6 با آنکه خدا با همه ذرات محیطست از مشرب بوجهل مجو صفوت سلمان
7 قاسم، سر تسلیم بنه، صید فنا باش درمان غم عشق ندیدیم،چه درمان؟