- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساقی بیار باده که عید صیام شد آن به که بود مانع رندی تمام شد
2 در ده قدح ز اول روزم که بعد ازین حاجت بدان نماند که گویند شام شد
3 امروز هر که خدمت معشوق و می کند بختش کمینه چاکر و دولت غلام شد
4 بس خرقه که بود به دکان میفروش تسبیح و جامه در گرو نقل و جام شد
5 با زاهدان مگوی ز مستی و ذوق عشق بر عاشقان حلال و بر ایشان حرام شد
6 در روی خوب گرچه تأمل مباح نیست امکان رخصت است به نیت چو عام شد
7 از اهل عشق ننگ ندارد کسی کمال جز ناکسی که در پی ناموسی و نام شد