ساغر از گردش ادوار چه پروا دارد از سعیدا غزل 229

ساغر از گردش ادوار چه پروا دارد

1 ساغر از گردش ادوار چه پروا دارد از شکستن سر سرشار چه پروا دارد

2 دوری از روی تو دل را ز سیاهی غم نیست بی تو آیینه ز زنگار چه پروا دارد

3 دل خون بستهٔ من عاشق زخم ستم است عندلیب چمن از خار چه پروا دارد

4 منع دل کس نتواند کند از کوی حبیب عندلیب از در و دیوار چه پروا دارد

5 چین نگیرد به جبین روی زمین از افلاک کاغذ از گردش پرگار چه پروا دارد

6 حرف حق گوی سعیدا ز جهان باک مدار هر که منصور شد از دار چه پروا دارد

عکس نوشته
کامنت
comment