-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صفیر مرغ جان اسرار گوید و لیکن با دل بیدار گوید
2 پشیمان گردد اندر آخر کار که سر گنج را با مار گوید
3 سخن از عشق گفتن ناروانیست بشرط آنکه با مقدار گوید
4 چرا باید سخن گفتن بکوری که چون بشنید از آن زنهار گوید؟
5 ولی در لعنتست آن کور مغرور که فخر انبیا را عار گوید
6 چه گویی قصه آن کور مشرک که او انکار را اقرار گوید؟
7 محمد گفته باشد در حقیقت حدیثی را که یار غار گوید
8 سخن های مقلد بی فروغست اگر یک بار، اگر صد بار گوید
9 بگیرد گوش وبینی مرد عارف جعل چون قصه گلزار گوید
10 عجب حالی که یک قطره از ین بحر حدیت قلزم زخار گوید
11 چوعشق مست شد نا کام و نا چار حدیث خانه در بازار گوید
12 درین میدان چه جای سر؟ که صوفی حدیث از جبه و دستار گوید
13 زیک بحر ست این لؤلؤی شهوار اگر مولا، اگر عطار گوید
14 چو قاسم در بقای او فنا شد سخن از واحدالقهار گوید