1 صفای وقت، ز دل های بی غبار بجو طراوت از نفس پاک نوبهار بجو
2 شکسته حال و پریشان دل و سیه بختم مرا به حلقهٔ آن زلف تابدار بجو
3 کنار جدول و جو، جای تشنه کامان است لب مرا، به لب تیغ آبدار بجو
1 ای شور خیالت، نمک زخم جگرها مجنون بیابان سراغ تو، نظرها
2 بی عشق ز دل ها نرود ریشهٔ غفلت خورشید بر آرد رگ خامی، ز ثمرها
1 هر چند که دنیاست رَه و ما همه راهی افتاده مرا زورق هستی به تباهی
2 پوشیده شب ظلمت گیتی، گهرم را من چشمهٔ حیوانم و هند است سیاهی
1 با همه سیلی که شسته روی زمین را طرفه غباری ست چشم حادثه بین را
2 بار الم بی حد است و گرد کدورت پشت فلک را ببین و روی زمین را