جهان صدرا لقای از کمال‌الدین اسماعیل قطعه 186

1 جهان صدرا لقای فرّخ تو جهان صدرا لقای فرّخ تو

2 کسی را کآرزوی خدمت تست فراوان مایه از اقبال باید

3 اگر تو در خور همّت کنی جود جهان از مال مالامال باید

4 فلک را از تو باید خواست تمکین گرش کاری به استقلال باید

5 خرد را گر تمنّای کمالست هم از ذات تو استکمال باید

6 سحرگاهان که بوی لطفت آید دلم بر عزم استقبال باید

7 کسی کو بحر خواند همّت تو بسا کش از تو استخجال باید

8 اگر چه نیست وقت زحمت من نموداری ز وصف الحال باید

9 مرا چون تربیت آغاز کردی سر هر کار را دنبال باید

10 اگر کنه خلوص من ندانی به احوال من استدلال باید

11 بزرگان را و ارباب کرم را نظر بر مردم بطّال باید

12 ز درگاه تو جز عجز و خلاقیت مرا تمییزی از عمال باید

13 ز تو چون دیگران را مال و جاهست مرا گر جاه نبود مال باید

14 زهر لطفی که با من پار کردی همی اضعاف آن امسال باید

15 چو از من بازگیری شغل و مرسوم مرا خرج خودو اطفال باید

16 اگر تفضیل معلومست وگر نیست همم چیزی علی الاجمال باید