صدرا اگرچه تو از کمال‌الدین اسماعیل قطعه 239

کمال‌الدین اسماعیل

آثار کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

صدرا اگرچه تو ز من آزاد و فارغی

1 صدرا اگرچه تو ز من آزاد و فارغی داری خبر که بنده‌ام و بنده‌زاده‌ام

2 افتاده برگرفتن، از اقسام سروری‌ست برگیر پس مرا که بدین سان فتاده‌ام

3 یکباره در مبند درِ لطف و مردمی کآخر دهان به مدح تو روزی گشاده‌ام

4 بغنود مرغ و ماهی و نغنود چشم من شب‌ها که من عرایس مدح تو زاده‌ام

5 چون صبح اگر چه آتش پایم، فسرده‌ام چون سایه آن زمان که سوارم پیاده‌ام

6 انکار حرمتم نکنند ارچه بی‌گناه خونم همی‌خورند، مگر جام باده‌ام

7 شیر نر از زبونی بز بود پیش من و اکنون اسیر حیلت روباه ماده‌ام

8 فرزین شاه بودم بر عرصهٔ مراد و امروز از تراجع دولت پیاده‌ام

9 از بیم آنکه شادی دشمن فزون شود بر عجز خویش نام قناعت نهاده‌ام

10 از تو جفا به نرخ عنایت همی‌خرم وین اصل زیر کیست، نگویی که ساده‌ام

11 عزل و عمل چو از تو بود هردو منصب است لیکن بیا ببین که کجا ایستاده‌ام

12 شش ماه از برای رعیّت به روز و شب بیگار کرده‌ام من و مرسوم داده‌ام

عکس نوشته
کامنت
comment