قطعهٔ صدر اجل قاضی قضاة از انوری ابیوردی مقطع 64

انوری ابیوردی

آثار انوری ابیوردی

انوری ابیوردی

قطعهٔ صدر اجل قاضی قضاة شرق و غرب

1 قطعهٔ صدر اجل قاضی قضاة شرق و غرب آنکه بر عالم نفاذ او قضای دیگرست

2 خواجهٔ ملت حمیدالدین که از روی قوام دین و ملت را مکانش چون عرض را جوهرست

3 آنکه قاضی فلک یعنی که جرم مشتری روز بارش از عداد پرده‌داران درست

4 چاکران حضرتش نزد من آوردند دی چاکران حضرتی کو را چو من صد چاکرست

5 چون نهادم بر سر و بر دیده آن تشریف را کز عزیزی راست همچون دیدگانم در سرست

6 دیده از حیرت همی گفت این چه کحل و توتیاست تارک از دهشت همی گفت این چه تاج و افسرست

7 بر زبانم رفت کین درج سراسر نکته‌بین عقل گفت ای هرزه‌گو این درج تا سر گوهرست

8 زان سخن پروردنم یکبارگی معلوم شد کانچه عالی رای ملک‌آرای معنی پرورست

9 خاطر وقادش اندر نسبت آب سخن آتشی آمد که دودش جمله آب کوثرست

10 عالم معنیش خواندم عالمم خاموش کرد گفت عامل چون بود آن کو ز عالم برترست

11 مهر و کینش موجب بدبختی و نیک‌اختریست چون از این بدبخت شد انصاف از آن نیک‌اخترست

12 از خط شیرینش اندر فکرتم کایا مگر آهوان چین و ماچین را چراگه عسکرست

13 با خرد گفتم توانی گفت این اعجوبه چیست گفت پندارم که بحری پر ز مشک و شکرست

14 عشق ازو به گفت گفتا نیک دور افتاده‌اند یادگاری از لب معشوق و زلف دلبرست

15 دیر زی ای آنکه بعد از پانصد و پنجاه سال نظم و خطت بر نبوت حجت پیغامبرست

عکس نوشته
کامنت
comment