ای غمت شادی دولتمندان از جامی هفت اورنگ 105

ای غمت شادی دولتمندان

1 ای غمت شادی دولتمندان لب امید به یادت خندان

2 باد یک شمه ز لطفت گفته باغ را غنچه دل بشکفته

3 می گشایی به سر انگشت کرم از جبین ها گره غصه و غم

4 بستن از توست و گشادن از تو خاستن از تو فتادن از تو

5 تا در خلق نبندی بر ما فتح بابی نپسندی بر ما

6 جامی اکنون ز خود و خلق نفور خواهد از تو شرف فر حضور

7 تیز بین ساز بدانسان بصرش که تو باشی همه جا در نظرش

8 هیچ چیزش ز تو مانع نشود جز به دیدار تو قانع نشود

9 همه جا از همه رو در همه کس جلوه نور تو را بیند و بس

10 نفرت او ز همه کم گردد الفتش با همه محکم گردد

عکس نوشته
کامنت
comment