- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غم بجایی فکند رخت که غمخواری هست ای خوش آنجا که نه یاری نه پرستاری هست
2 هر که یار دگرش نیست خدا یار ویست هر که کاری بکسش نیست باوکاری هست
3 آنکه اندیشه ی گلزار و گلشن در سر نیست میتوان یافت که در پای دلش خاری هست
4 نخرد خواجه ی ما گرچه بهیچش بدهند بنده ای را که بجز خواجه خریداری هست
5 رفت روزت به سیهکاری و غفلت، دریاب تا ز خورشید اثری بر سر دیواری هست
6 بلب لعل مناز اینهمه کز دولت شاه این متاعیست که در هر سر بازاری هست
7 زاهد از مجلس ما رخت برون بر که نشاط ننهد پای در آن حلقه که هوشیاری هست