1 زین بیش گرم چه رای خاموشی نیست خاموشم و هیچ جای خاموشی نیست
2 فریادرس ای خواجه درین غم که مرا برگ سخن و نوای خاموشی نیست
1 سپیده دم بصبوحی شتاب باید کرد بگاه قدحی پر شراب باید کرد
2 نه درّ ه ایم که با افتاب برخیزیم صبوح پیشتر از آفتاب باید کرد
1 سحرگهان که دم صبح در چمن گیرد چهار سوی چمن نافۀ ختن گیرد
2 نسیم افتان خیزان چو مست عربده جوی بباغ در جهد و جیب نسترن گیرد
1 باز ما را رخ زیبای تو در کار آورد با زمان بند کمند تو گرفتار آورد
2 هوسم بود که چون غنچه گریزم در خود بازم از پوست برون آن گل رخسار آورد