- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زین پیش اگر مجنون دیوانه بُد اکنون که از شبنم عشقِ او یک قطره و جیحون که
2 مجنون همه ی لیلی لیلی همه ی مجنون این جا نه دویی باشد لیلی چه و مجنون که
3 چون موج برانگیزد چون اسب برون تازد در معرض این و آن دریا چه و هامون که
4 دانم که نمیداند مفروغ ز مستأنف گر معرفتی داری مافوق که مادون که
5 یک جوهرِ فرد آمد در عالم کثرت عشق بر هم زدگان دانند افسرده که مجنون که
6 دیرینه حکایتها با اوست نزاری را تا خود چه کند عرضه بر رایِ همایون که
7 خونِ رز و خونِ دل تا چند خوری هر دو تا خود که برون آید از عهده ی این خون که