ای از صامت بروجردی کتاب التضمین و المصائب 15

صامت بروجردی

آثار صامت بروجردی

صامت بروجردی

ای غمگین تو را با شادی دوران چکار

1 ای غمگین تو را با شادی دوران چکار صید شمشیر اجل را با لب خندان چکار

2 مشت خاکی را به کبر و کنینه و طغیان چکار واله و آشفته را کفر و با ایمان چکار

3 کار را از بهر دنیا کرده بر خویش تنگ می‌زنی بر شیشه قلب ضعیفان چند سنگ

4 می‌بری تا کی به خون مردمان از ظلم چنگ هر که در بحر عمیق افتاده در کام نهنگ

5 از سر پی افسر خود دور کن تاج غرور تا نگردی پایمال خلق محشر همچو مور

6 تا توانی با خدا شو آشنا ز ابلیس دور زاهدان را چشم بر فردوس و حور است و قصور

7 نیمه شب از بستر غفلت گهی بردار سر عذرخواهی کن ز جرم خود به نزد دادگر

8 تا شود اندر دلت نور حقیقت جلوه‌گر بلبلان گر راز دل گویند با گل در سحر

9 ای در آغوش عروس جهل روز شب بخوانب یا مبر مال کسان را یا نما فکر جواب

10 می‌کمنی تا کی ز ظلم خود دل مردم کباب هر که در فکر قیامت باشد و یوم حساب

11 ای خوشا آنان که پیش لطمه چوگان عشق پای افشاندند خویش مردانه در میدان عشق

12 جان چون (صامت) باختند اندر سر پیمان عشق سعدیا تا چند گویی درد بی‌درمان عشق

عکس نوشته
کامنت
comment