حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی
حکیم نزاری قهستانی

صباح بر سرم آمد از حکیم نزاری قهستانی غزل 258

غزل 258 ام از 1607 غزلیات

صباح بر سرم آمد خیالِ طلعتِ دوست

1 صباح بر سرم آمد خیالِ طلعتِ دوست چنان نمود مثالم که خود معاینه اوست

2 خیال بین که مرا بر خیال می‌‌دارد من آن نی‌ام که بدانستمی خیال از دوست

3 چنان ز خویش برفتم که در تصرّفِ من نه عقل ماند و نه هوش و نه مغز ماند و نه پوست

4 درین میانه شنیدم که گفت با ما باش ز خویشتن به درآ آخر این چه عادت و خوست

5 نگفته‌ایم که از هر چه غیرِ ما باز آی به دستِ وسوسه دادن زمامِ دل نه نکوست

6 جحیم وسوسهء شیطن است پس ز جحیم ببر کآخر کم‌تر عطایِ ما مینوست

7 به دفع شیطنه لا حول گوی و لا قوّه به غیر الّا بالله دگر چه راه و چه روست

8 نزاریا همه از بهرِ ما و با ما گوی سخن سرای که از ما نگفت بی‌هده گوست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر صباح بر سرم آمد خیالِ طلعتِ دوست

شاعر شعر صباح بر سرم آمد خیالِ طلعتِ دوست چه کسی است ؟

شاعر شعر صباح بر سرم آمد خیالِ طلعتِ دوست حکیم نزاری قهستانی می باشد.

شعر صباح بر سرم آمد خیالِ طلعتِ دوست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر صباح بر سرم آمد خیالِ طلعتِ دوست چیست ؟

قالب شعر صباح بر سرم آمد خیالِ طلعتِ دوست غزل است

مضمون اصلی شعر صباح بر سرم آمد خیالِ طلعتِ دوست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر