1 ای صبا آنچه شنیدی ز لب یار بگو عاشقان محرم رازند نه اغیار بگو

2 هم تو داری خبر از زلف گره بر گره‌اش پیش ما قصه دل‌های گرفتار بگو

3 شرح غارت‌گری زلف دلاویز بکن وصف خونریزی آن نرگس عیار بگو

4 همه از فتنه و آشوب نخواهم پرسید نکته‌ای زان لب شیرین شکربار بگو

5 گوش را چون که ز پیغام نصیبی دادی کی بود چشم مرا وعدهٔ دیدار بگو

6 چون حکایت کنی از دوست من از غایت شوق با تو صد بار بگویم که دگر بار بگو

7 تا که از شرم گل از غنچه نیاید بیرون صفت روی دلارام به گلزار بگو

8 تا دگر سرو ننازد به خرامیدن خویش سخنی با وی از آن قامت و رفتار بگو

9 ای صبا بنده‌نوازی کن و احوال همام وقت فرصت همه در بندگی یار بگو