1 ای صبا درد من خسته به درمان برسان یعنی از من بستان جان و به جانان برسان
2 نامه ذره به خورشید جهانآرا بر تحفهٔ مور به درگاه سلیمان برسان
3 عذر کم خدمتی بنده به مولا کن عرض آستان بوسی درویش به سلطان برسان
4 شرح افتادگی من چو شنیدی برخیز در خرام آی و به آن سرو خرامان برسان
5 سر به سر قصهٔ احوالم اگر گوش کند زود بر گرد و به من مژدهٔ احسان برسان
6 ورنه بنشین و به قانون شفاعت پیشش نامه آغاز کن و قصه به پایان برسان
7 نامه گر کار به جائی نرساند زنهار تو به فریاد رس او را و به افغان برسان
8 از پی روشنی دیدهٔ احباب آنجا بوی پیراهنی از مصر به کنعان برسان
9 محتشم باز به عنوان وفا مشهور است قصه کوتاه کن و نامه به عنوان برسان
دیدگاهها **