- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صبا از بلبل دور از دیار زار گمنامی سوی آن گلبن نوخیز بر از لطف پیغامی
2 که زخمی باشدم کاری نه از پیکان نه از خنجر فروبسته پرم اما نه صیادی و نه دامی
3 فراقم سوخت سر تا پا به آتش باز میگوید میان پختگان عشق او سودایی خامی
4 به غیر از روز هجران نیست شبهای مرا روزی ندارد روزگارم جز شب حرمان دیگر شامی
5 پی تسکین جان ناتوانم قاصد از رحمت بیاور زآن لب شیرین دعا گر نیست دشنامی
6 چرا پروانهوَش آتش نیفتد در سراپایم که تو ای آتشینرخساره شمع محفل عامی
7 رقیبانت همه سرمست از صهبای وصل ای مه ولی آشفته را خون در دلست از حسرت جامی