صبا تا ز زلف تو بویی نداشت
1
صبا تا ز زلف تو بویی نداشت
دلم در جهان آرزویی نداشت
2
جهان هرگز از نازنینان چو تو
جفا پیشه تند خویی نداشت
3
بهار آمد و هیچ بلبل نماند
که پیش گلی گفتگویی نداشت
4
دلم کز جفای کسی خسته بود
سر سبزه و طرف جویی نداشت
5
بناکام شاهی برفت از درت
که پیش تو هیچ آبرویی نداشت