-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صبا از کشور آن پاکدامان دیر میآید ز یوسف بوی پیراهن به کنعان دیر میآید
2 سواری تند در جولان و شوری نیست در میدان چرا آن شهسوار افکن به میدان دیر میآید
3 مگر از سیل اشگم پای قاصد در گلست آنجا که سخت این بار از آن راه بیابان دیر میآید
4 همانا باد هم خوش کرده منزلگاه جانان را که بر بالین این بیمار گریان دیر میآید
5 تو را انگشت همدم کافت جان تو زود آمد مرا این میکشد کان آفت جان دیر میآید
6 برای میهمانی میکنم دل را کباب اما دلم بسیار میسوزد که مهمان دیر میآید
7 تو داری محتشم ز آشوب دوران کلفتی منهم دلی پر غصه کان آشوب دوران دیر میآید