- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سعد دین اسعد آن یگانه دهر زو دو من باده خواستیم سه تن
2 تا بنوشیم با چهار حریف پنجگان پنجگان می روشن
3 می فرستاد شش منی که از آن هفت اندام ما گرفت وسن
4 مجلس ما که بود هشت بهشت همچو نه چرخ گشت اصل محن
5 ده تنش باد بر ده اندر گور سبلت او به کون یاده تن
6 از تبارش تبه دوازده مرد وز نژادش پلید سیزده زن
7 تیز در ریش او چهارده ده موی از سلبتانش پانزده کن