- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساده ترکی ز ده به شهر آمد پیش شیخی تمام بهر آمد
2 سفرهای چرب دید و حلقهٔ ذکر در میان جست ترکمان بیفکر
3 خود مگو تا چگونه گوید و چند به سه شب مغز خویشتن برکند
4 روز چارم چو آش دیر آمد روستایی ز خرقه سیر آمد
5 گرچه تکرار ذکر گرمش کرد نتوانست شیخ نرمش کرد
6 خام بود آن مرید و بیرون جست راه صحرا گرفت و شیخ برست
7 تا بدانی که اندرین بازار نتوان داد هر کسی را بار
8 دل بیعلم را نباشد راه بدر لا اله الا الله