- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شتابان از جهان چون برق رفتن خوش بود ما را که از داغ عزیزان نعل بر آتش بود ما را
2 گریبان را به دست عقل دادن نیست دانایی درین وادی جنونی تا گریبانکش بود ما را
3 لب تفسیده را چون خضر تنهاتر نمی سازم که آب زندگی بی دوستان آتش بود ما را
4 کتان طاقتی از رشتهٔ جان سخت تر باید که تاب دیدن آن عارض مهوش بود ما را
5 حزین از باغ دل روییده گر نخل تمنّایی خیال جلوهٔ آن شعلهٔ سرکش بود ما را