خانهٔ نفس من خراب شود از سعیدا غزل 323

خانهٔ نفس من خراب شود

1 خانهٔ نفس من خراب شود یا خدا آتش من آب شود

2 باده با غیر خود منوش و مگو گو دل عاشقان کباب شود

3 ساغر می به دست جانان ده جام می جام آفتاب شود

4 خون دل را عبث ز دیده مریز کهنه چون شد شراب ناب شود

5 حز ندامت ثمر نخواهد داد کارها چون به اضطراب شود

6 من از این باب رو نخواهم تافت به امیدی که فتح باب شود

7 عمرها شد که در خیال توام فکر من هم مگر صواب شود

8 گریه چندان کنم که در آن بحر کاسهٔ چشم من حباب شود

9 کی بود کی بگو سعیدا را که دعای تو مستجاب شود؟

عکس نوشته
کامنت
comment