- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ماهرویان زلف مشکین را پریشان کردهاند عاشقان دنیی و دین در کار ایشان کردهاند
2 نور صبح از پرده شب آشکارا میشود گر چه عارض را به زیر زلف پنهان کردهاند
3 شاهدان در شهر عرض صورت خود دادهاند زاهدان میلی به راه بتپرستان کردهاند
4 بیدلان غوغا به کوی دوستان آوردهاند بلبلان مست آهنگ گلستان کردهاند
5 عقلهای ما ز چشم مستشان لایعقیل است زلفها دلهای ما را گوی چوگان کردهاند
6 پیش از این در مجلس روحانیان ارواح ما با جمال شاهدان میلی فراوان کردهاند
7 جان ما در قالب خاکی نمیگیرد قرار در قفس مرغان وحشی را به زندان کردهاند
8 هر نثاری لایق خوبان نباشد لاجرم مهرورزان بر سر ایشان دل افشان کردهاند
9 تا نماند آبرویی چشمه خورشید را آفتاب روی ایشان را درفشان کردهاند
10 چون همام آنها که چشم نیم مستت دیدهاند پشت بر خمخانههای میفروشان کردهاند