- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روی زیبا چون تماشا را به گلزار آورد شاخ گل را شرم بادا گر گلی بار آورد
2 گر صبا از زلف او بویی به سوی چین برد مشک را در نافۀ آهو به ز نهار آورد
3 کار، بوی زلف او دارد که هنگام صبوح عاشقان را بی سماع و باده در کار آورد
4 گر بیفشاند سر زلف پریشان صبحگاه باد پیش عاشقان عنبر به خروار آورد
5 ور نگارد صورتش نقاش در بتخانهای هربتی نزدیک رویش سجده صد بار آورد
6 سوی زلفش میفرستادم صبا را تا مگر پیش ما پیغامی از دلهای افگار آورد
7 نی خیال است این صبا گر بگذرد بر زلف او حلقه زلفش صبا را هم گرفتار آورد
8 چشم مستش تا کند بنیاد عقل و دین خراب زاهدان را مست و لا یعقل به بازار آورد
9 گر همام از چشم مستش بیخبر گردد رواست چشم مستش بیخودی در عقل هشیار آورد