-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روی ننمود یار چتوان کرد نیست تدبیر کار، چتوان کرد؟
2 بر درش هر چه داشتم بردم نپذیرفت یار، چتوان کرد؟
3 از گل روی یار قسم دلم نیست جز خارخار، چتوان کرد؟
4 بودهام بر درش عزیز بسی گشتم این لحظه خوار، چتوان کرد؟
5 بر مراد دلم نمیگردد گردش روزگار چتوان کرد؟
6 غم بسیار هست و نیست دریغ، با غمم غمگسار چتوان کرد؟
7 از پی صید دل نهادم دام لاغر آمد شکار، چتوان کرد؟
8 چند باشی، عراقی، از پس دل درهم و سوکوار، چتوان کرد؟