-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حرف رومی در دلم سوزی فکند آه پنجاب آن زمین ارجمند
2 از تپ یاران تپیدم در بهشت کهنه غمها را خریدم در بهشت
3 تا در آب گلشن صدائی دردمند از کنار حوض کوثر شد بلند
4 «جمع کردم مشت خاشاکی که سوزم خویش را گل گمان دارد که بندم آشیان در گلستان»
5 گفت رومی «آنچه می آید نگر دل مده با آنچه بگذشت ای پسر
6 شاعر رنگین نوا طاهر غنی فقر او باطن غنی ، ظاهر غنی
7 نغمه ئی می خواند آن مست مدام در حضور سید والا مقام
8 سید السادات ، سالار عجم دست او معمار تقدیر امم
9 تا غزالی درس الله هو گرفت ذکر و فکر از دودمان او گرفت
10 مرشد آن کشور مینو نظیر میر و درویش و سلاطین را مشیر
11 خطه را آن شاه دریا آستین داد علم و صنعت و تهذیب و دین
12 آفرید آن مرد ایران صغیر با هنر های غریب و دلپذیر
13 یک نگاه او گشاید صد گره خیز و تیرش را بدل راهی بده»