- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پیر رومی آن امام راستان آشنای هر مقام راستان
2 گفت ای گردون نورد سخت کوش دیده ئی آن عالم زنار پوش
3 آنچه بر گرد کمر پیچیده است از دم استاره ئی دزدیده است
4 از گران سیری خرام او سکون هر نکو از حکم او زشت و زبون
5 پیکر او گرچه از آب و گل است بر زمینش پا نهادن مشکل است
6 صد هزار افرشتهٔ تندر بدست قهر حق را قاسم از روز الست
7 دره پیهم می زند سیاره را از مدارش بر کند سیاره را
8 عالمی مطرود و مردود سپهر صبح او مانند شام از بخل مهر
9 منزل ارواح بی یوم النشور دوزخ از احراقشان آمد نفور
10 اندرون او دو طاغوت کهن روح قومی کشته از بهر دو تن
11 جعفر از بنگال و صادق از دکن ننگ آدم ، ننگ دین ، ننگ وطن
12 نا قبول و ناامید و نامراد ملتی از کارشان اندر فساد
13 ملتی کو بند هر ملت گشاد ملک و دینش از مقام خود فتاد
14 می ندانی خطهٔ هندوستان آن عزیز خاطر صاحبدلان
15 خطه ای هر جلوه اش گیتی فروز در میان خاک و خون غلطد هنوز
16 در گلش تخم غلامی را که کشت این همه کردار آن ارواح زشت
17 در فضای نیلگون یکدم بایست تا مکافات عمل بینی که چیست