-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خیزید، عاشقان، نفسی شور و شر کنیم وز های و هو، جهان همه زیر و زبر کنیم
2 از تاب سینه آتشی اندر جگر زنیم وز آب دیده سینهٔ تفسیده تر کنیم
3 در ماتم خودیم، بیا، زار بگرییم خاکستر جهان همه بر فرق سر کنیم
4 نعره ز جان زنیم، همه روز تا به شب ناله ز درد دل همه شب تا سحر کنیم
5 تا چند چاشت ما همه از خوان غم بود؟ تا کی وجوه شام ز خون جگر کنیم؟
6 آهی برآوریم، سحرگه، ز سوز دل زین بخت خفته را دمی از خواب برکنیم
7 زاری کنان به درگه دلدار خود رویم نعرهزنان به پیش سرایش گذر کنیم
8 باشد که یک نفس نظری سوی ما کند دزدیده آن نفس به رخ او نظر کنیم
9 آن لحظه از عراقی، باشد که وارهیم گر زو رها شویم، سخن مختصر کنیم