برخیز و بسر وقت اسیران از هلالی جغتایی غزل 305

هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

برخیز و بسر وقت اسیران گذری کن

1 برخیز و بسر وقت اسیران گذری کن چشمی بگشا، سوی غریبان نظری کن

2 ای گریه، بیا، در غم هجرش مددی کن وی ناله، برو، در دل سختش اثری کن

3 چون آینه هر لحظه بهر کس منما روی زنهار! که از آه دل ما حذری کن

4 خون شد جگر خلق، بدلها مزن آتش اندیشه ز دود دل خونین جگری کن

5 از بهر گرفتاری ما زلف میآرای ما بسته دامیم، تو فکر دگری کن

6 ای خواجه، مشو ساکن بت خانه صورت بیرون رو و در عالم معنی سفری کن

7 من بی خبرم، گر خبرم نیست، هلالی از بی خبریهای من او را خبری کن

عکس نوشته
کامنت
comment