- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز برخاسته از دشت بلا گرد سپاه آرزو سایه سپه فتنه جنبت کش شاه
2 زده بر قلب سپاهی و دلیل است برین وضع دستارو سراسیمگی پر کلاه
3 کم نگاه است ز بس حوصله اما دارد پادشاهانه نگاهی به دل چند نگاه
4 زان رخ توبه شکن منع نگه ممکن نیست که شود هر نگه آلوده به صدگونه گناه
5 دارد ای اختر تابنده به دور تو جهان روز پر نور دو خورشید و شب تیره دو ماه
6 گر لب و خط بنمائی به خدا میل کنند آهوان چمن قدس به این آب و گیاه
7 زخم ناخورده گذشتم زهم ای سنگین دل در کمان تیر نگاه این همه دارند نگاه
8 صحبت ما و تو پوشیده به از خلق جهان گرچه بر عصمت ما هر دو جهانند گواه
9 ز انتظار تو غلط وعدهام از بیم و امید همه شب دست به سر گوش به در چشم به راه
10 منظر دیدهٔ یعقوب ز حرمان تاریک چهرهٔ یوسف گل چهرهٔ چراغ ته چاه
11 محتشم رشحهای از لجه رحمت کافی است گر در آیند به محشر دو جهان نامه سیاه