-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای ز رویت ماه را صدگونه تاب مه مگو باشد سخن در آفتاب
2 غیر در کویت عذابم می کند هیچکس نشنیده در جنت عذاب
3 تا ندیدم خواب در چشمم ز اشک چشمرا اکنون نمی بینم به خواب
4 در تن خاکی است از لعل تو جوش خاک را در جوش می آرد شراب
5 چون خیال دیدن رویت کنم در دل افتد ضعف از بس اضطراب
6 پیر دیر و مغبچه مستم کنند خوش دلم در میکده از شیخ و شاب
7 فانیا در قطع وادیهای عشق از جگر باید غذا وز دیده آب