ساکن کنعان مهجوری از هاتف اصفهانی دیوان اشعار 36

هاتف اصفهانی

آثار هاتف اصفهانی

هاتف اصفهانی

ساکن کنعان مهجوری خلیل

1 ساکن کنعان مهجوری خلیل آن که چون یعقوب باشد ممتحن

2 وان که هست از تیشهٔ صبر و شکیب کوه اندوه و بلا را کوه کن

3 آنکه هرگز جز حدیث درد عشق برنیاید از لب او یک سخن

4 چون غم و درد نهانش کرده بود فارغ از هر محفل و هر انجمن

5 داشت چون وحشی غزالان روز و شب وحشت از پیر و جوان و مرد و زن

6 کرد پیدا بهر خود غمخانه‌ای آن گرفتار بلایا و محن

7 کرد معمور آن مصیبت خانه را بهر اندوه و ملال خویشتن

8 کرد چون تعمیرش و آن غمکده گشت نو از گردش چرخ کهن

9 کلک هاتف از پی تاریخ آن زد رقم معمور شد بیت الحزن

عکس نوشته
کامنت
comment