1 باز رست از پنجه پنجه گریبان حیات جامی اما نامدت دامان بهبودی به دست
2 سال عمرت شصت شد در لجه هستی بکوش تا ازین دریا برآری صید مقصودی به شست
1 اختر برج شرف کاینات گوهر درج صدف کاینات
2 جنبش اول ز محیط قدم سلسله جنبان وجود از عدم
1 چون سلامان آن نصیحت گوش کرد بحر طبع او ز گوهر جوش کرد
2 گفت شاها بنده رای توام خاک پای تخت فرسای توام
1 دید مجنون را یکی صحرا نورد در میان بادیه بنشسته فرد
2 ساخته بر ریگ ز انگشتان قلم می زند حرفی به دست خود رقم