رمید آن آهوی مشکین ز من آه از جامی غزل 843

رمید آن آهوی مشکین ز من آه

1 رمید آن آهوی مشکین ز من آه نای عنی غزال کنت اهواه

2 خدا را ای صبا آگاهیم ده که آن آهو کجا دارد چراگاه

3 ز ما بگریخت چون مشکین غزالی الا یالیت شعری این مرعاه

4 نیارم شرح کردن آنچه دیدم من از نادیدن آن نازنین ماه

5 ز خونین اشک من دانند مردم وان لم اشک مما کنت القاه

6 منم در انتظار او شب و روز نشسته گوش بر در چشم بر راه

7 ز طیب زلف او عطر کفن برد چو شد با خاک جامی طاب مثواه

عکس نوشته
کامنت
comment