حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی
حکیم نزاری قهستانی

هزار یادِ بر و از حکیم نزاری قهستانی غزل 341

غزل 341 ام از 1607 غزلیات

هزار یادِ بر و گردن و بناگوشت

1 هزار یادِ بر و گردن و بناگوشت هزار یاد سر و دست و بازو و دوشت

2 دریغ اگر نفسی دیدمی به بیداری چنان که بودم و دیدم به خواب چون دوشت

3 تو آفتاب زمینی و آسمان به شرف غلام جمله غلامان حلقه در گوشت

4 اگر در آینه بینی و چشم سرمه کنی به یک کرشمه کنند آن دو فتنه بی هوشت

5 چرا اگر همه چون آتشی به گاه عتاب ز آب دیده ی من کم نمی شود جوشت

6 به دست باد صبا بوسه ای فرست و بکن نبات مصر کساد از لب شکر جوشت

7 سفر بدان خوشم آید که باز آیم تو به پرسش آیی و من درکشم به آغوشت

8 شکایت شکرآمیز می کنی تو و من به بوسه ای کنم از گفت و گوی خاموشت

9 اگر تو یاد نزاری کنی و گر نکنی من آن نی ام که ز خاطر کنم فراموشت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر هزار یادِ بر و گردن و بناگوشت

شاعر شعر هزار یادِ بر و گردن و بناگوشت چه کسی است ؟

شاعر شعر هزار یادِ بر و گردن و بناگوشت حکیم نزاری قهستانی می باشد.

شعر هزار یادِ بر و گردن و بناگوشت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر هزار یادِ بر و گردن و بناگوشت چیست ؟

قالب شعر هزار یادِ بر و گردن و بناگوشت غزل است

مضمون اصلی شعر هزار یادِ بر و گردن و بناگوشت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.
ویدیویی